تبلیغات
ارتباط با مدیر
آرشیو مطالب
کلک رشتیوصیت نامه شهید نواب صفویگپ شهدانامه عشقبه خدا شهدا زنده اندمعجزات حضرت سید الشهداعملیات چه خبرفقد اذی اللهعاشق حضرت زهرایاد حضرت روح الله بخیرای بی بی کمک کنیاد جنگ بخیربیو گرافی شهید مطهریبیو گرافی شهید رجاییبیو گرافی شهید باهنربیو گرافی شهید باهنربیو گرافی شهید همتبابای شهیدم سلامبا اجازه بابای شهیدم بلهاینم نمونه ای دیگر از قدرت خدا و شهدابازم امام رضا کمک کردتوطئه کثیفعیذ امام زمانامام رضاپیامبر اعظمتابستان 1387بهار 1387زمستان 1390
دیگر امکانات
|
نویسنده میثم در چهارشنبه 87/3/8 | نظر
سم الرب العشق با سلام به دوستان و هم سنگران لعنت خدا بر ظالمین و قاتلین حضرت فاطمه این روزا تو دل علی مرتضی چه خبره تو دل حسنین چه خبره همه یه گوشه نشستن و دارن به حال پدرشون گریه می کنن در غم صدیقه طاهره عالم داره می سوزه چه برسه به علی مرتضی و فرزندانش. باز هم لعنت خدا بر قاتلین حضرت زهرا ... دانشمندان و تذکره نویسان شیعه متفقند که نعش دختر پیغمبر را شبانه بخاک سپردند. ابن بلاذرى نیز در دو روایتخود همین را نوشته است (3) بخارى نیز چنین نویسد: «شوى او شبانه او را بخاک سپرد و رخصت نداد تا ابو بکر بر جنازه او حاضر شود» (4) . کلینى چون فاطمه (ع) در گذشت.امیر المؤمنین او را پنهان بخاک سپرد و آثار قبر او را از میان برد. سپس رو به مزار پیغمبر کرد و گفت: -اى پیغمبر خدا از من و از دخترت که بدین تو آمده و در کنار تو زیر خاک خفته است،بر تو درود باد! خدا اکنون امانتبه صاحبش رسید،زهرا از دست من رفت و نزد تو آرمید. اى پیغمبر خدا پس از او آسمان و زمین زشت مىنماید،و هیچگاه اندوه دلم نمىگشاید (5) . چشمانم بىخواب،و دل از سوز غم کباب است،تا خدا مرا در جوار تو ساکن گرداند. مرگ سلامى که بتو مىدهم اگر بیم چیرگى ستمکاران نبود براى همیشه در کنار قبرت مىماندم و در این مصیبتبزرگ، چون فرزند مرده جوى اشک از دیدگانم مىراندم. خدا در زبیر بن بکار در کتاب خود الاخبار الموفقیات که آنرا در نیمه دوم قرن سوم نوشته و از مصادر قدیمى بشمار مىرود چنین نویسد: مداینى لکل اجتماع من خلیلین فرقة و کل الذى دون الممات قلیل (10) و ان افتقادى واحدا بعد واحد دلیل على ان لا یدوم خلیل (11) این دو بیت در بعض مصادر بدین صورت ضبط شده: لکل اجتماع من خلیلین فرقة و کل الذى دون الفراق قلیل و ان افتقادى فاطما بعد احمد دلیل على ان لا یدوم خلیل (12) مصحح فاضل چاپ اخیر بحار الانوار (طهران) در ذیل صفحه صد و هشتاد و هفت مجلد چهل و سوم عبارتى را دارد که ترجمه آن اینست: در بعض نسخهها«و ان افتقادى واحدا بعد واحد»آمده و این درست است چه على علیه السلام بدین دو بیت تمثل جسته نه آنرا انشاء کرده است. لیکن عبارت زبیر بن بکار چنین است:«و انشا یقول»بعلاوه این دو بیت چنانکه نوشته شد در دیوان منسوب بآن حضرت ضبط شده است. مجلسى نویسد:روایتشده است که هاتفى شعر او را پاسخ داد.سپس چهار بیت را نوشته است (13) . برچسبها: شهدا نویسنده میثم در دوشنبه 87/2/30 | نظر
با سلام و عرض شهادت به مناسب ایام غم بار فاطمیه و شهادت دخت نبی اکرم بانوی دو عالم صدیقه طاهره متنی در مورد این ایام گذاشتم انشاالله که خوشتون بیاد. زهرا عصاره عصمت است. زهرا، آیینه پاکی است. زهرا زلال کوثر است. ای همیشه جاری! ای بهار کوتاه! ای ترنم باران وحی! در شکوه مقام تو حیرانم که معرفت به غبار آستان خانه ات بوسه می زند. برهوت این دنیای خاکی شایستگی میزبانی چشمه سار همیشه جاری تو را نداشت. تو که در آیینه زخم ها و داغ ها و در هجران پدر، غریبانه زیستی و در وداع شبانه ات با پهلویی بیمار، خانه گلین را به امید آغوش بهشتی پدر ترک گفتی...
فریاد مظلومیت و هنگامى که خداى تعالى خانه جاودانى انبیا و جایگاه برگزیدگان را براى پیغمبرش اختیارنمود، کینه هاى درونى و نفاق شما ظاهر گشت و جامه دین مندرس و فرسوده شد، گمراهان خاموش به سخن درآمدند و گمنامان فرومایه دعوى نبوغ کردند. شتر باطل گرایان به صدا درآمد و در صحن خانه هایتان جولان نمود. شیطان از کمینگاه خود درحالى که شما را به سوى خود مى خواند سرکشید و دید که چه زود دعوتش را پذیرفتید... ? و یطعمون الطعام على حبه مسکیناً و یتیماً و اسیراً انما نطعمکم لوجه الله لا نرید منکم جزاءا و لا شکورا (سوره دهر آیه 8 و 9) «و بر دوستى او (خدا) به فقیر و طفل و یتیم و اسیر طعام مىدهند و گویند ما فقط براى رضاى خدا به شما طعام مىدهیم و از شما هیچ پاداشى و سپاسى هم نمىطلبیم». زمخشرى یکى از مفسرین بزرگ اسلام، در تفسیر الکشاف به نقل از ابن عباس چنین گوید ( آنگاه على و فاطمه (علیهما السلام) و فضه نذر کردند که اگر حسن و حسین علیه السلام بهبود یافتند سه روز روزه بگیرند هنگامى که آن دو بزرگوار سلامتى خود را باز یافتند در خانه چیزى براى افطار وجود نداشت، از این رو على (علیه السلام) سه صاع (هر صاع چهار مد و تقریبا یک من تبریز یا 3 کیلوگرم است) جو وام گرفت و به روایتى دیگر حضرت زهرا (علیها السلام) در خانه پشم ریسید و سه صاع جو مزد گرفت (تفسیر البرهان ج 4 ص 412). فاطمه (علیها السلام) جو را دستاس نمود و با یک صاع آن براى هر یک از افراد خانواده قرص نان جوینى پخت و بر سر سفره افطار نهاد. هنگامى که آماده افطار شدند، نداى سائلى برخاست: سلام و درود خدا بر شما اى خاندان محمد (صلی الله علیه و آله)! مسکینى از مساکین مسلمینم به من غذا دهید، خداوند شما را از غذاهاى بهشتى نصیب فرماید، خاندان وحى نان افطار خود را ایثار کردند و فضه نیز از آنان متابعت کرد. آن شب را با آب افطار کردند و شب را بدون غذا بسر آوردند. فرداى آن شب نیز روزه گرفتند و چون شب فرا رسید، نان افطارشان در سفره نهاده شد، یتیمى بر در خانه آمد و باز به همان ترتیب همگى غذاى خود را به آن یتیم ایثار کردند. و آن شب نیز با آب افطار کرده و خود گرسته ماندند. روز سوم را هم روزه گرفتند و هنگام افطار اسیرى تقاضاى کمک کرد و براى بار سوم آنچه در سفره بود به آن اسیر ایثار شد. صبح روز چهارم على (علیهالسلام) دست دو فرزند خود را گرفته و آنان را نزد رسول خدا (صلى الله علیه و آله) برد پیامبر (صلى الله علیه و آله) حسن و حسین علیه السلام را دید که از گرسنگى چون مرغکانى مىلرزیدند، سپس از جا برخاست و به همراه آنان به خانه حضرت زهرا علیه السلام رفت، دید فاطمه (سلام الله علیها) در محراب به عبادت مشغول است در حالى که که از شدت گرسنگى چشمانش در گودى نشسته است. منظره تأثر آورى بود. رسول خدا (صلى الله علیه و آله) افسرده خاطر شد، در آن هنگام جبرئیل فرود آمد و عرض کرد: این هدیه را بگیر خداى تعالى به داشتن چنین اهل بیتى به تو تهنیت گفته است. پس سوره «هل اتى» را بر پیامبر (ص) خواند. (تفسیر البرهان ج 4 ص 412- المیزان ج 20 ص 132).
حدیث عبادت زهرا (سلام الله علیها)قصه نیایش زهرا (سلام الله علیها) در آینه عبارت نگنجد. در این بخش چند حدیث زیبا از زبان حضرات معصومین (علیهم السلام) در ترسم سیماى عبادى فاطمه (سلام الله علیها) تقدیم مىشود. ? سالت عن ابا عبدالله (علیه السلام) عن فاطمة لم سمیت الزهرا؟ فقال: لانها کانت اذا قامت فى محرابها و هو نورها لاهل السماء کما تزهر - تزهو - نور الکواکب لاهل الارض. علل الشرایع، ج 1: ص 215. راوى مىگوید از حضرت صادق (علیه السلام) علت نامگذارى حضرت فاطمه (سلام الله علیها) را به - زهرا - پرسیدم. فرمود: چون وقتى که در محراب عبادتش به نماز مىایستاد، فروغ نورش براى ساکنان آسمان مىدرخشید، همانگونه که نور ستارگان آسمان براى زمینیان مىدرخشد. ? قال موسى بن جعفر (علیه السلام): کانت فاطمة (سلام الله علیها) اذا دعت تدعوا للمؤمنین و المؤمنات و لا تدعوا لنفسها فقیل لها یا بنت رسول الله (صلی الله علیه و آله) انک تدعین للناس و لا تدعین لنفسک فقالت: الجار ثم الدار. علل الشرایع، ج 1:216. حضرت موسى بن جعفر از پدرانش نقل مىکند: هرگاه حضرت فاطمه (سلام الله علیها) دعا مىکرد، براى زنان و مردان مؤمن دعا مىکرد و براى خود دعا نمىکرد، به او گفته شد: چرا شما براى مردم دعا مىکنید، اما براى خودتان دعا نمىکنید؟ فرمود: اول همسایه آنگاه خانه. ? قال ابو عبدالله الصادق (علیه السلام): کان لامى فاطمة صلاة تصلیها علمها جبرئیل، رکعتان تقرء فى الاولى: الحمد مرة و: انا انزلناه فى لیلة القدر، ماة مرة و فى الثانیة: الحمد مرة و ماة مرة: قل هو الله احد، فاذا سلمتسبحت تسبیح الطاهرة علیها السلام. (جمال الاسبوع: 173. ) امام صادق (علیه السلام) فرمود: مادرم فاطمه (سلام الله علیها) همواره دو رکعت نماز را مىخواند که جبرئیل به او آموخته بود، در رکعت اول آن پس از حمد صد بار سوره قدر و در رکعت دوم پس از حمد صد بار سوره توحید را مىخوانى، و پس از سلام نماز تسبیحات حضرتش را نیز مىگویى.
تسبیح زهرا (سلام الله علیها)؛ هدیه آسمانى پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «اى فاطمه چیزى به تو عطا کنم که از خدمتکار و دنیا با آنچه در آن است، ارزشمندتر است; بعد از نماز سى و چهار مرتبه «الله اکبر» و سى و سه مرتبه «الحمدلله» و سى و سه مرتبه «سبحان الله» بگو و آن را با لا اله الا الله ختم کن. این کار برایت از چیزى که مىخواهى و از دنیا و آنچه در آن است، بهتر است». (عدنان زعفرانى، ص9)در آن لحظه که این هدیه آسمانى به فاطمه (سلام الله علیها) عطا شد، فرمود: «از خدا و رسول خدا راضى شدم.» (عدنان زعفرانى، ص 21 )درک هدیه بزرگى که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) به فاطمه (سلام الله علیها) اعطاء کرد، به گونه اى است که انسان از وصف آن عاجز مىماند و فقط از سرچشمه گفتار معصومین (علیهم السلام) است که تا اندازه اى مىتوان از برکاتش بهره مند شد. ? امام باقر (علیه السلام) درباره تسبیح حضرت فاطمه (سلام الله علیها)، مىفرماید: «خداوند متعال با هیچ ستایشى، بالاتر از تسبیحات فاطمه زهرا (سلام الله علیها) عبادت نشده است. و اگر چیزى افضل از آن وجود داشت، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آن را به فاطمه (سلام الله علیها) اعطاء مىکرد.» (تسبیحات حضرت زهراء، ص10، به نقل از علل الشرایع/366.)برچسبها: شهدا نویسنده میثم در دوشنبه 87/2/9 | نظر
بسم رب الشهداو الصدیقین کمک های آمریکا تیمرمن (محقق و نویسنده آمریکایی) در سال 1985 شرکت های آمریکایی به کارخانه الکترونیک نظامی سعد 13 عراق که توسط فرانسه احداث کردیده بود 700 میلیون دلار تجهیزات پیشرفته الکترونیکی فروختند که از این رقم 151 میلیون دلار مربوط به فروش خازن هایی شبیه به ماشه های کریترون بود که در انفجار های هسته ای مورد استفاده قرار می گرفت. با موافقت وزارت بازرگانی آمریکا نیز سخت افزارهای پیشرفته کامپیوتری به ارزش 94 میلیون دلار مستقیماٌ از سوی شرکت های آمریکایی به کارخانجات تسلیحاتی عراق فروخته شد. بنا به گزارش کمیته فرعی مجلس نمایندگان آمریکا از این کامپیوترها در تولید موشکهای دوربرد و پیشبرد برنامه سلاح هسته ای عراق استفاده شده بود. زیبرت از مقامات بلند پایه وزارت انرژی آمریکا، فعالیتهای هسته ای صدام را زیر نظر داشت در فوریه سال 1987 به این نتیجه رسید که بر خلاف تصور دولت آمریکا، عراق در طول سه سال و در صورت متوقف نشدن سیل فناوری های پیشرفته ی آمریکایی حتی کمتر از سه سال دیگر مجهز به بمب اتمی خواهد شد. آمریکا پیش از اعزام سفیر به بغداد، یک رئیس تمام وقت در ایستگاه اطلاعاتی آمریکا در بغداد مستقر کرده بود، او از منزلت و جایگاه مهمی در نزد صدام برخوردار بود و قبل از هر حمله بزرگ مورد مشورت قرار می گرفت. آلن فرید من به نقل از یکی از مقامات کاخ سفید نیروهای ما در میدان جنگ به نظامیان عراقی، کمکهای نظامی تاکتیکی نظامی فراوانی می کردند و حتی گاهی نیز خود را دوشادوش سربازان عراقی در مرز ایران می یافتند و این وضعیت تا سال 1987 همچنان ادامه داشت. هاوارد تیچر(کارشناس ارشد شورای امنیت ملی کاخ سفید) آمریکا برای صدام حسین کاری کرد که تا آن زمان برای هیچکدام از نزدیکترین متحدان خود نکرده بود. ********** در یکی از عکسهایی که در مجله تایم به چاپ رسید و شهرت بسیاری کسب کرد، هیات سازمان ملل و روزنامه نگاران غربی با ماسک گاز در حال بررسی یکی از بمب های شیمیایی کار نکرده ی عراق بودند. اگر فیوز الکتریکی آن عمل کرده بود این بمب هم مثل بقیه منفجر می شد. به هر حال ماموران سازمان ملل علائمی از روی بمب پیدا کردند و با ردیابب قضیه معلوم شد که جداره بمب ساخت کشور اسپانیا بوده است. فیوزها نیز ساخت یک شرکت اسپانیایی بودند. اگر فیوزها بی عیب و نقص بود و تمام بمب ها در جبهه ی نبرد منفجر می شد، کشف دخالت دولت اسپانیا در برنامه ی تولید سلاح شیمیایی عراق چندان آسان به نظر نمی رسید. ******** کمک ها فرانسه سرلشکر وفیق السامرایی (مسئول اسبق بخش ایران در استخبارات عراق) کمک های خارجی فرانسه به عراق به جایی رسید که فرستاده ی آن ها به بغداد آمد و با وزیر دفاع وقت، عدنان خیرا... ملاقات نمود و به او گفت :( فرانسه به طور جدی زمینه اعطای یک بمب اتمی به عراق را بررسی می نماید. می تنوان برای مجبور کردن ایران به توقف جنگ این بمب را به هدف مشخصی پرتاب نمود.) من تا سال 1984 نسخه ای از این گزارش را که با امضای وزیر دفاع برای صدام ارسال شده بود، در یک صندوق ویژه نگهداری می کردم . حسین کامل (رئیس صنایع دفاع عراق) در این خصوص می گوید: واقعیت این است که تلاش ما ساختن بمب اتم بود، منتها با قدرت کم، به این خاطر که اگر موفق به پیروزی در جنگ نشدیم آن را علیه ایران بکار ببریم ، صدام سال 1990 را برای استفاده از بمب اتم در منطقه جنوبی جنگ تعیین کرده بود، آن روز تنها چیزی که برای صدام اهمیت داشت به پایان رساندن ساخت بمب اتم و استفاده از آن علیه ایران بود. کنت تیمرمن(محقق و نویسنده آمریکایی) در ژانویه 1981 تحویل 60 فروند میراژF1 مجهز به موشک که ابتدا از سوی والری ژیسکاردستن معلق شده بود آغاز گشت. در ژوئیه همان سال فرانسه بنی صدر و مسعود رجوی را به عنوان پناهنده سیاسی پذیرفت. رجوی، پاریس را به ستاد اپوزیسیون ایران تبدیل مرد. به دنبال خروج دیپلماتهای فرانسه از تهران در سال 1982 فرانسه اقدام به تحویل 5 فروند هواپیمای سوپراتاندارد مجهز به موشک های اگزوست به عراق کرد. آلن فریدمن تحویل سلاح تقریبا به صورت روزمره ادامه داشت. یکی از پایگاه های ناتو در مرکز فرانسه احداث شده بود بصورت مرکز بارگیری آنتونوف های نیروی هوایی عراق درآمد. این هواپیماها روزانه به این فرودگاه می آمدند و موشک های ساخت فرانسه، بمب های خوشه ای، فیوز و تجهیزات رادار با خود به عراق می بردند. سازمان های اطلاعاتی فرانسه در سال 1986 برآورد کردند که اگر فرانسه سه هفته از ارسال کمک به عراق خودداری کند آن کشور شکست خواهد خورد. ********* کمک ها انگلیس در ژوئن 1982 صدام تصمیم گرفت برنامه پر هزینه ساخت شبکه ی پناه گاه های زیر زمینی را به اجرا بگذارد تا بتواند منابع استراتژیک خود را از خطر حملات هوایی مصون بدارد . بر این اساس شرکت های انگلیسی طرحی را ارائه کردند که به موجب آن برای 48 هزار سرباز پناهگاه امن ساخته می شد . هر پناهگاه تونل پولادین داشت و می توانست تا 1200 نفر را در خود جای دهد . یکی از آنها در کنار کاخ ریاست جمهوری بنا شده بود و پر از تجهیزات الکترونیکی ، کامپیوتر، تله پرینت و شبکه های ارتباطی بود و دفتر صدام را با تمام نقاط عراق در تماس دائم قرار می داد. حفاظت از این پناهگاه به گونه ای بود که اگر کسی به داخل آنها رخنه می کرد دوربین های ویدئویی او را می دیدند و مسلسل خودکار نصب شده بر روی دیوارها بر سر و روی او گلوله می باریدند. در راستای همین همکاریها شرکت مارکنی انگلیس فرستنده های مایکروویو نظامی در اختیار عراق قرار داد و شرکت راکال نیز متعهد شد تا کارخانه تولید پیشرفته ترین رادیوی نظامی جهان را به نام جاگوار در عراق احداث نماید . و واقعا لعنت خدا بر تمامی خیانت پیشه گان و منافقین و متجاوزان یاعلی دعا یادتون نره..... برچسبها: شهدا نویسنده میثم در جمعه 87/2/6 | نظر
با سلام خدمت دو ستان و آشنایان و هم سنگران . حتما کلمه تفحص رو خیلی شنیدید . تفحص یعنی عشق تفحص یعنی جستجو مسافران عشق. هرچند کاری خسته کننده است ولی..... خلاصه که آره شهیدان زیادی سر قضیه تفحص رفتند حالا می خوام چند تا از خاطرات بچه های تفحص رو براتون بگم شاید روح شهدای این کار خوشحال بشه خبر را شنیدیم، خودمان را رسانیدم، اما استخوان ها مال یک حیوان بود. گفتند اینجا خطرناک است و اغلب منافقین کمین مى زنند، باید زود برگردیم. آمبولانسى داشتیم که هر روز سرویس و مجهز مى شد. سابقه نداشت خراب شود. در راه برگشت، توى یک سرپایینى، ماشین خاموش شد! بچه ها فکر کردند دارم شوخى مى کنم، اما هر چه استارت زدم، روشن نشد. چند متخصص از تعمیرگاه ارتش آمدند. اما فایده اى نداشت. نتیجه این شد که یک تانکر آب بیاید و ماشین را بوکسل کند که تا شب نشده برگردیم. تانکر آمد، اما وقتى به آمبولانس وصل شد، گاز که مى داد، خاموش مى شد! گفتم «ماشین روشن شدنى نیست. بعداً سر فرصت مى آییم مى بریمش. اگر اینجا خطرناک است، دیگر نمانیم». ماشین را قفل کردیم و برگشتیم. فردا صبح نماز را خواندم و رفتم سراغ ماشین. تک و تنها توى حال خودم بودم که رسیدم به جایى که صخره مانند بود، یک سرى پلاک و یک مشت استخوان افتاده است. هفت شهید بودند. بچه ها را خبر کردم و جنازه ها را داخل ماشین گذاشتیم. آمدم با بچه هاى ارتش خداحافظى کنم و سوار ماشین شوم. فکر کردند من یادم رفته ماشین خراب است. خندیدند. با استارت اول ماشین روشن شد! ********** هر روز وقتى بر مى گشتم، بطرى آب من خالى بود، اما بطرى مجید پازوکى پر بود. توى این حرارات آفتاب، لب به آب نمى زد. همش دنبال یک جاى خاص مى گشت. نزدیک ظهر، روییک تپه خاک با ارتفاع هفت هشت متر نشسته بودیم و دید مى زدیم که مجید بلند شد. خیلى حالش عجیب بود. تا حالا این طور ندیده بردمش. هى مى گفت پیدا کردم. این همون بلدوزره و ... یک خاکریز بود که جلوش سیم خاردار کشیده بودند. روى سیم خاردار دو شهید افتاده بودند که به سیم ها جوش خورده بودند و پشت سر آنها چهار شهید دیگر. مجید بعضى از آنها را به اسم مى شناخت. مخصوصاً آنها را که روى سیم خاردار خوابیده بودند. جمجمه شهدا با کمى فاصله روى زمین افتاده بود. مجید بطرى آب را برداشت، روى دندان هاى جمجمه مى ریخت و گریه مى کرد و مى گفت: «بچه ها! ببخشید اون شب بهتون آب ندادم. به خدا نداشتم. تازه، آب براتون ضرر داشت!» ... مجید روضه خوان شده بود و .. یا علی التماس دعای فراوون برچسبها: شهدا نویسنده میثم در جمعه 87/1/23 | نظر
سلام به دوستان و عزیزان هم سنگر جاتون خالی یه چند صباحی پیش مهمان کبوتران عاشق بودیم در مناطق عملیاتی جنوب وای که چه صفایی داره در راه خدا شهید شدن وقتی آدم میبینه رفقاش روی مین و سیم خاردار خابیدن تا عملیات لو نره واقعا دلش پر می کشه باسه اون طرف وقتی آدم می رسه به دشت شلمچه و میره لب مرز ایران و عراق خدایی می بینه چقدر نزدیک به حسین و شهادت شده دلش می خواد یه لحظه بره اونور سیم مرزی بگه ای حسین ای حسین تشنه لب مگه ما چی مون از شهدا کمتر که اونا برن و ما بمونیم به خدا اونا هم هم محلی ما بودن هم بازی ما بودن پس چرا اونا برن و ما بمونیم .جواب میاد که لیاقت می خواد تا بررسی به مرز اصلی و از مرز رد بشی. یه ذره که فکر می کنی میبینی آره خداییش لیاقت می خواد که به اون نهایت بررسی که جونتو باسه اسلام و دین فدا کنی. بیاید یه ذره لیاقت و جنبه خودمون بالا ببریم شاید خداهم دلش باسه به رحم اومد و ما رو هم در راه شهدا فدای اسلام کرد . به قول امیر المومنین که فرمودند خداکند که در بستر بیماری نمی رید و در راه خدا و شهید بمی رید انشاالله یاحق
برچسبها: شهدا نویسنده میثم در پنج شنبه 86/12/23 | نظر
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام به خدمت دوستان ولایتی و عزیز و هم سنگر امروز مسئولیتی سنگین به دوش ما و رفقا ما است اون هم شرکت در امر انتخابات است. امری که لبیک به پیام امام و رهبر عظیم الشان انقلاب است باشد که این کار مشتی باشد که به دهن گشاد آمریکایی ها بی پدر مادر مخصوصا جناب جورج بوش که از سگ هم پست تراست حتما این امر دل سیاه سیاستمردان امریکا رو به درد میاره و ما هم قصدمون اینه که با این کار دهن اونا رو ببندیم تا دیگر در مورد ایران نظر دارند. بیاید همه باهم در این کار سهیم باشیم انشاءالله فردا همه باهم در پای صندوق های رای یاحق
برچسبها: شهدا نویسنده میثم در چهارشنبه 86/12/15 | نظر
بسم الرب شهدا و الصدیقین با عرض سلام خدمت دوستان و همسنگران عزیزم شهادت غریب مدینه و کریم اهل بیت و همچنین رحلت حضرت ختمی مرتبت را به شما تسلیت عرض می کنم از این رو براتون متنی نوشتم که از آخریم روز های زندگانی کریم اهل بیت نوشته شده است امید وارم خوشتون بیاد یاعلی ..... امام حسن مجتبى(ع) بعد از امضاى قرارداد صلح از کوفه به مدینه جدش پیامبر خدا(ص) بازگشت و حدود ده سال در جوار ملکوتى پیامبر(ص) و مسجد النبى(ص) گامهاى بسیار اساسى برداشت.
برچسبها: شهدا نویسنده میثم در سه شنبه 86/12/7 | نظر
بسم الرب الحسین با سلام و عرض خسته نباشد خدمت دوستان و هم سنگریان عزیز . اربعین حسینی رو به شما دوستان و عزیزان تسلیت عرض کرده و آرزو دارم بتوانیم در این روز به فضیلت های زیادی دست بیابیم انشاءالله یکی از نشانه های مومن خواندن زیارت اربعین در روز اربعین است به همین خاطر خواستم که بیشتر با این زیارت پر فیض آشنا شیم
در کوی عشق، درد و بلا کم نمیشود شوق حرم به قبله نما، کم نمیشود
برچسبها: شهدا نویسنده میثم در یکشنبه 86/11/28 | نظر
سلام و عرض خسته نباشید به رفقا عزیز و هم سنگر و به خصوص دوست و داداشم نمی دونم حاج محسن می خواستم با سه دوستان عزیز مطلبی رو بزارم که من واقعا خوشم اومد یه خاطره از یک بسیجی مثل خودم کاشکی من هم لیاقت جهاد و جهاد در راه خدا رو داشتم. امید وارم شما هم خوشتون بیاد یاحق......... با سر و صدای محمود از خواب پریدم. محمود در حالیکه هرهر می خندید رو به عباس گفت: «عباس پاشو که دخلت درآمده. فک و فامیلات آمده اند دیدنت!» عباس چشمانش را مالید و گفت: «سر به سرم نگذار. لرستان کجا، این جا کجا؟» - خودت بیا ببین. چه خوش تیپ هم هستند. واست کادو هم آورده اند! همگی از چادر زدیم بیرون. سه پیرمرد لر با شلوار پاچه گشاد و چاروق و کلاه نمدی به سر در حالیکه یکی از آنها بره سفیدی زیر بغل زده بود، می آمدند. عباس دودستی زد به سرش و نالید: «خانه خراب شدم!» به زور جلوی خنده مان را گرفتیم. پیرمردها رسیده نرسیده شروع کردند به قربان صدقه رفتن و همه را از دم با ریش زبر و سوزن سوزنی شان گرفتند به بوسیدن. عباس شرمزده یک نگاه به آنها داشت یک نگاه به ما. به رو نیاوردیم و آوردیمشان تو چادر. محمود و دو، سه نفر دیگر رفتند سراغ دم کردن چایی. عباس آن سه را معرفی کرد: پدر، آقا بزرگ و خان دایی، پدرزن آینده اش. پیرمردها با لهجه شیرین لری حرف می زدند و چپق می کشیدند و ما سرفه می کردیم و هر چند لحظه می زدیم بیرون و دراز به دراز روی شکم مان را می گرفتیم و ریسه می رفتیم. خان دایی یا به قول عباس، خالو جان بره را داد بغل عباس و گفت: «بیا خالو جان، پروارش کن و با دوستانت بخور.» اول کار بره نازنازی لباس عباس آقا را معطر کرد و ما دوباره زدیم بیرون. ولخرجی کردیم و چند بار به چادر تدارکات پاتک زدیم و با کمپوت سیب و گیلاس از مهمان های ناخوانده پذیرایی کردیم. پدرزن عباس مثل اژدها دود بیرون داد و گفت: «وضعتان که خیلی خوبه. پس چی هی می گویند به جبهه ها کمک کنید و رزمنده ها محتاج غذا و لباس و پتویند؟» عباس سرخ شد و گفت:«نه کربلایی شما مهمانید و بچه ها سنگ تمام گذاشته اند.» اما این بار پدر و آقا بزرگ هم یاور خان دایی شدند و متفق القول شدند که ما بخور و بخواب کارمان است والله نگهدارمان! کم کم داشتیم کم می آوریم و به بهانه های الکی کرکر می کردیم و آسمان و صحرا را نشان می دادیم که مثلا به ابری سه گوش در آسمان می خندیدیم! شب هم پتوهایمان را انداختیم زیرشان و آنها تخت خوابیدند. از شانس بد آن شب فرمانده گردان برای این که آمادگی ما را بسنجد، یک خشم شب جانانه راه انداخت. با اولین شلیک، خان دایی و آقا بزرگ و پدر یا مش بابا مثل عقرب زده ها پریدند و شروع به داد و هوار کشیدن و یا حسین و یا ابوالفضل به دادمان برس، کردن. لابه لای بچه ضجه می زدند و سینه خیز می رفتند و امام حسین را به کمک می طلبیدند. این وسط بره نازنازی یکی از فرمانده هان را اشتباه گرفته بود و پشت سرش می دوید و بع بع می کرد. دیگر مرده بودیم از خنده. فرمانده فریاد زد: «از جلو نظام!» سه پیرمرد بلند فریاد زدند: «حاضر!» و بره گفت: «بع! بع!» گردان ترکید. فرمانده که از دست بره مستأصل شده بود دق دلش را سر ما خالی کرد: بشین، پاشو، بخیز! با هزار مکافات به پیرمرد حالی کردیم که این تمرین است و نباید حرف بزنند تا تنبیه نشویم. اما مگر می شد به بره نازنازی حرف حالی کرد. کم کم فرمانده هم متوجه موضوع شد. زودتر از موعد مقرر ما را مرخص کرد. بره داشت با فرمانده به چادر مسئولین گردان می رفت که عباس با خجالت و ناراحتی بغلش کرد و آورد. پیرمرد ها ترسیده و رمیده شروع کردند به حرف زدن که: «بابا شما چقدر بدبختید. نه خواب دارید و نه آسایش. این وسط ما چکاره ایم، خودمان نمی دانیم!» صبح وقتی از مراسم صبحگاه برگشتیم، دیدیم که عباس بره اش را بغل کرده و نگاه مان می کند. فهمیدیم که سه پیرمرد فلنگ را بسته اند و بره را گذاشته اند برای عباس. محمود گفت: «غصه نخور، خان دایی پیرمرد خوبی است. حتماً دخترش را بهت می دهد!» عباس تا آمد حرف بزند بره صدایی کرد و لباس عباس معطر شد! برچسبها: شهدا نویسنده میثم در جمعه 86/10/28 | نظر
سلام خیلی مخلصیم گفتم خالی از معرفت اگه این واقعه عظیم به شما دوستان تسلیت نگم امیدوارم بتونیم در این 2 روز خود رو کربلایی کنیم در نظر داریم یه وبلاگ گروهی بزنیم و فقط توش از عاشورا و عشق حسین صحبت کنیم.بیاید باهم تلاشمون رو روی این بزاریم که بتونیم حقایق واقعه عاشورا رو به رخ تمام عالم بکشیم تا بفهمند که اگر ایران از نظر اونا چیزی نداره بدونن که یه آقایی هست که دستش بالای سر ایران و ایرانی که به کل بمب هستهای نمی دونم از این چیزا می یرزه خلاصه بدونن جوونایی هستند که به عشق آقای تشنه لب بزنن به دل دشمن و عاشورا رو دوباره رقم بزنن بله مگه کم بودن شهیدان فهمیده مگه کم بودن جوانان 13 ساله ای که در جنگ شهید شدند . از همین جا من به همه عالم اعلام می کنم تا آخر جان خود جوانان ایرانی پای اسلام و حسین و 14 معصوم ایستاده ایم به کوری چشم هرکی نمی تواند ببیند. هرکی با ماست بسم الله کامنت بزارید تا شروع کنیم یاعلی بزارید این مسیری رو که شروع کردیم که آخرش به حق ختم می شه رو تا آخرش بریم من عرض خودمو گفتم دیگه بقیش با یاری شما دوستان ممکنه مطمئنم هستند کسانی که مارو یاری کنن به امید حق و به امید یاری حسین . از همه عزیزان همسنگر تقاضای همکاری داریم شاید اسم ما هم نوکر های امام حسین نوشته بشه . برچسبها: شهدا لینک دوستان ما
آخرین مطالب وبگاه
|
درباره وبگاه
به قول حاج آقا بهجت .......العبد یه نوکر یه مدافع حرم لینک های مفید
موضوعات وبگاه
پیوندهای روزانه
|